صالح نیکبخت، وکیل دادگستری هم بر این موضوع تاکید میکند که مطابق با قانون اساسی و قوانین عادی کشور، اصل بر برگزاری دادگاهها بهصورت علنی است. او با اشاره به استثنائات این اصل میگوید: «مشکل اساسی این است که در مواردی که علنیبودن دادگاه ایرادی ندارد، دادگاهها بهصورت غیرعلنی برگزار میشود، بهویژه در دادگاههای انقلاب که معمولاً به پروندههای سیاسی یا به تعبیر مقامات، به پروندههای ضدامنیتی رسیدگی میکنند. مثلاً در سال گذشته، دادگاه تعدادی از وکلای دادگستری به اتهام تبلیغ علیه نظام، بهصورت غیرعلنی برگزار شد و در این دادگاهها وکلای مذکور، محکوم و از برخی حقوق اجتماعی نیز محروم شدند. بنابراین اگر رئیس دستگاه قضایی قصد استفاده از اختیارات قانونی خود را دارد، میتواند شرایطی را فراهم کند که دادگاهها موارد برگزاری غیرعلنی جلسات رسیدگی را مطابق با قانون آئین دادرسی کیفری محدود به مواردی کنند که در این قانون مورد تاکید قرار گرفته است.»
این حقوقدان بر این موضوع هم تاکید میکند که غیرعلنیبودن دادگاهها برخلاف آنچه در نص قانون آمده تبدیل به یک رویه شده و تقریباً همه دادگاهها به همین شیوه برگزار میشوند، مگر در مواردی که مقامات نظرشان بر علنیبودن دادگاه باشد: «تجربه نشان داده که تنها در برخی از جرائم سیاسی و حساس، دادگاهها بهصورت علنی برگزار شدهاند و در این موارد هم غالباً افراد خاص و محدود موردنظر در دادگاه حضور داشتهاند، یعنی برخی حاضران در دادگاه بهصورت گزینشی انتخاب شدهاند، این درحالیاست که منظور از علنیبودن، حضور بدون مانع همه افراد در دادگاه و آگاهی آنها نسبت به جریان رسیدگی ازیکطرف و انتشار روند رسیدگی در دادگاه توسط رسانههاست.»
او معتقد است، برگزاری دادگاهها بهصورت غیرعلنی (بهجز در موارد ذکرشده در قانون) نهتنها با قانون اساسی و قوانین عادی کشور مغایرت دارد، بلکه نتیجه آن برای نظام قضایی کشور هم خوب نیست: «واقعیت این است که محاکمه غیرعلنی افراد اعم از فعالان سیاسی، مدنی، وکلای دادگستری و افرادی که بهدلیل فعالیتهای حقوق بشری دستگیر میشوند، آثار بسیار منفیای بهدنبال دارد. مثلاً محکومشدن برخی از افراد در محاکم غیرعلنی و محرومیت اجتماعی آنها در این محاکم، انعکاس بیرونی بسیار گستردهای بهدنبال داشته است، بههمیندلیل هم برخی شعب دادگاههای تجدیدنظر، این موضوع را موردتوجه قرار داده و در اغلب موارد، آراء مذکور را اصلاح کردهاند،بنابراین باید از اجراییشدن نظر ریاست قوهقضائیه استقبال شود. اما عملینشدن این اظهارات بهمنزله شعاریبودن آنهاست که میتواند تاثیری منفی بر افکار عمومی بر جای گذارد.»
نیکبخت درباره تاثیر تصویب قانون جرم سیاسی و برگزاری علنی دادگاه فعالان سیاسی، تاکید میکند که قانون ما در حوزه جرم سیاسی ناقص است: «بهعنوان مثال در این قانون، مواردی مانند افتراء یا نشراکاذیب، جرم سیاسی تلقی شده درحالیکه عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام، در این قانون بهعنوان جرم غیرسیاسی درنظر گرفته شده و در این قانون نیامده است. توجه به این موضوع ضروری است که تبلیغ علیه نظام همانطور که از نام آن پیداست بهمعنی تبلیغ علیه ساختار سیاسی و مبارزه با آن توسط افراد، اما بدون استفاده از خشونت است. این موضوع باعث شده، فعالیت افراد در حوزه سیاسی یا مدنی بهعنوان جرم غیرسیاسی و امنیتی تلقی شده و با استفاده از این موضوع هم، دادگاههای مربوطه بهصورت غیرعلنی برگزار شوند.»
او در پاسخ به این سوال که آیا دادگاه پرونده مهسا امینی و سایر معترضان سال 1401 بهتر نبود بهصورت علنی برگزار شوند، میگوید: «در پرونده معترضان سال 1401، اقدامات و پیشنهاد رئیس قوهقضائیه برای عفو بازداشتشدگان، اقدامی بود که باعث شد بسیاری از افراد از زندان آزاد شوند، اما دادگاه افرادی که در جریان حوادث آنسال دستگیر و با اتهامات محاربه، افساد فیالارض و… مواجه شدند، بهصورت غیرعلنی برگزار شد که انعکاس این موضوع، اثر عفو عمومی انجامشده را نزد افکار عمومی کمرنگ کرد. اما درباره پرونده مهسا امینی، حقیقت این است که پرونده در دادسرا مانده، تحقیقات مورد درخواست ما هنوز انجام نشده و تاکنون هیچ دادگاهی برای این پرونده تشکیل نشده که بخواهیم از علنی یا غیرعلنیبودن آن سخن بگوییم.»
با این تأکیدات اما چرا کمتر شاهد برگزاری دادگاههای علنی بودهایم؟ نیکبخت در پاسخ به این سوال میگوید: «براساس قانون آیین دادرسی کیفری، یکی از مواردی که میتواند منجر به برگزاری «غیرعلنی» دادگاه شود، تصمیم خود دادگاه و درخواست دادستان است. یعنی دادن این اختیار به قاضی و دادگاه، مانعی بزرگ بر سر اجرای این اصل ایجاد کرده است.
مشکل این است که معمولاً شعب خاصی از دادگاههای انقلاب در این مسیر هستند که همه دادگاهها را بهصورت غیرعلنی برگزار کنند، مگر در مواردی که خودشان مصلحت بدانند. درواقع قضات این شعب، اصل را بر غیرعلنیبودن دادگاه گذاشتهاند. توجه کنید که تقریباً همه رؤسای قوهقضائیه هم بر این موضوع تاکید کردهاند، اما این تاکیدها تاکنون نتیجه عملی نداشته است.»
این وکیل دادگستری همچنین وجود تبصره ذیل ماده 48 را از دیگر موانع برگزاری علنی دادگاهها میداند: «علنیبودن دادگاهها منوط به این موضوع است که افراد بتوانند همراه با وکیل انتخابی خود در دادگاه حاضر شوند. وقتی این تبصره، حق انتخاب وکیل را در مرحله تحقیقات از متهم سلب و برخلاف قانون اساسی میان وکلا، بر ایجادِ تبعیض میکند، علنیبودن دادگاه هم نمیتواند بر افکار عمومی تاثیرگذار باشد.»