صالح نیکبخت در این مقاله به اهمیت نقش هنر و رسانهها در مبارزه با فساد، بهویژه فسادهای کلان، میپردازد. او فساد را به دو دسته اصلی تقسیم میکند: فساد خرد و فساد کلان. فساد خرد، به فسادی اشاره دارد که میزان و مبلغ آن کم است و معمولاً توسط افراد با موقعیت اجتماعی و اداری پایینتر انجام میشود. این نوع فسادها مانند دزدیهای کوچک و سوءاستفاده از رانتهای کوچک هستند. در مقابل، فساد کلان شامل مبالغ بزرگ و افراد با موقعیت اجتماعی و اداری بالاست. این نوع فساد، نه تنها افراد بلکه سیستم دولتی را تحت پرسش قرار میدهد و بیاعتباری حکومتها را به دنبال دارد.
اهمیت آزادی رسانه
نیکبخت تأکید میکند که برای مبارزه با فساد، آزادی رسانه نقش کلیدی دارد. رسانههای آزاد میتوانند بهعنوان نمایندگان وجدان عمومی جامعه، فساد را افشا کنند و جامعه را نسبت به آن حساس کنند. او اشاره میکند که در دورانهایی که مطبوعات آزادی بیشتری داشتهاند، فساد کمتر بوده است. این به دلیل نقش مهم رسانهها در افشای فساد و ایجاد فشار عمومی برای مقابله با آن است.
قوانین موجود و فرهنگ مبارزه با فساد
نیکبخت بیان میکند که قوانین مختلفی برای مبارزه با فساد در کشور وجود دارد و حتی امکان افشای نام و مشخصات محکومان به جرایم فساد پس از قطعیت حکم نیز در قوانین پیشبینی شده است. با این حال، او معتقد است که فرهنگ مبارزه با فساد در جامعه وجود ندارد و فساد به عنوان یک پدیده قبیح در جامعه تلقی نمیشود. او بر لزوم ترویج فرهنگ مبارزه با فساد از طریق فعالیتهای هنری مانند سینما، تئاتر و حتی موزههایی مانند موزه فساد در تایلند تأکید میکند.
نقش هنر در مبارزه با فساد
نیکبخت پیشنهاد میکند که به جای افشای نام و مشخصات مجرمان، میتوان از هنر برای بازنمایی فساد و آگاهسازی عمومی استفاده کرد. او به تجربه خود در داوری مسائل اختلافی بین هنرمندان اشاره میکند و از داستان یک پرونده اختلاس که به یک هنرمند پیشنهاد داده بود، سخن میگوید. این پرونده شامل اختلاس، فروش خودروهای خیالی و میهمانپذیری برای خریداران خودروهای خیالی بود و هنرمند مورد نظر استقبال زیادی از این داستان کرده بود.
راهکارهای فرهنگی
نیکبخت معتقد است که مبارزه با فساد تنها از طریق دستگیری و مجازات افراد ممکن نیست و باید از راهکارهای فرهنگی برای ریشهکن کردن فساد استفاده کرد. او پیشنهاد میدهد که مضمون برخی پروندههای مهم فساد به صورت فیلمنامه یا نمایشنامه درآورده شود و از آنها برای آموزش و آگاهسازی عمومی استفاده شود. او تأکید میکند که باید فرهنگ قبیح بودن فساد را در میان مردم رواج دهیم و این کار از طریق هنر و رسانه امکانپذیر است.
نتیجهگیری
در پایان، نیکبخت بیان میکند که باید از آموزههای فرهنگی و هنری برای مبارزه با فساد استفاده کنیم و تنها به موعظه و پند و اندرز اکتفا نکنیم. او معتقد است که هنر میتواند به عنوان آینهای برای نشان دادن فسادهای کلان عمل کند و جامعه را نسبت به این مسئله حساس کند.